دس دسی...
مامانی اعتراف می کنم که تا همین یه هفته پیش باهات دس دسی کار نکرده بودم. ولی هفته پیش به همت مادر جون دس دسی و نانای باهات تمرین کردیم و شما هم زودی یاد گرفتی خدا رو شکر. البته اوایل وقتی ما دست می زدیم سما با هیجان و خنده دست هات و بالا و پایین می کردی ولی با دقت به دست های ما نگاه می کردی. ولی الان وسط چار دست و پا رفتنت یهو می شینی و شروع می کنی به دست زدن. الهی که من قربون دختر شادم برم :*